حلما جون اشک مامان
سلام مامان جونی من هنوز در گیر جابجاییم تا مامان جون کاراش تموم بشه اما از امشب اول یه سوال شما هنوز به شب زنده داری هات میخوای ادامه بدی ایا اره عشق مامان میخوای هنوز روشکم مامان بخوابی اخه گناه دارم کمر مامان گناه داره عزیزم ولی خودمم از سختیش گذشته خوشم میاد رو قلبم سرتو میزاری اروم میخوابی عشق منی بخدا امشب شما اشکمو در اوردی اخه هی بیقراری میکردی منم باهات سر کله میزدم یه دفعه نمیدونم چیشد که دستت لای موهام گره خورد شمام یه دسته موهای مامان تو دستت وای نمیدونم چه علاقه ای داری به مو کندن خلاصه خانومی موهای مامان تو مشتت دستتم گره خورده به موهام حالا نکش کی بکش منم داد شمامم ترسیدی من گریه تو گریه ...
نویسنده :
مامان حلما
3:56